یک عدد های هستم
های
حاج اقا من چت نشستم داشتم فکر میکردم( بعد از فیریک ها و حال خرابی های بچه ها و پرستاری) و عکس گودو رو دیدم. روش زوم کردم انگار یه موجود ...یه مال رو دیدم که اتفاقا خیلیم از ما آدما بدش میاد(یا از خانواده ما حالا که فکر میکنیم دوسمون داره) اما چون باهوشه برای امرار معاش یه جوری نشون میده انگار دوسمون داره
چه داستانایی شد این چندروز سفر.از قهر لیدا تا اعصاب خوردی ما و گیرای بی دلیل شایان به من و دعوای امشب و حرفاش تو اتاق، استخرو پیرسینگ لیدز، مهران پیام داده بود خیلی خوشحال جواب دادم دیدم نیست اصن